ثانیه های بهانه گیر

ثانیه های بهانه گیر
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلتنگی» ثبت شده است

بهار آمده اما

من هنوز

دلم بهار می‌خواهد.

بیا !

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۲۷
عابر سپیده(عابر با قدم های لرزان)

براے دل خـــودم مے نویسم ... 
 
براے دلتنگــے هایــم
 
براے دغدغــہ هاے خـــودم 
 
براے شانہ اے کہ تکیہ گاهــم نیستــــ ! 
 
برای دلے کہ دلتنگم نیست ... 
 
براے دستے کہ نوازشگــ ـــر زخـم هایم نیست ... 
 
براے خودم مے نویســـم ! 
 
بمیـ ــرم براے خـ ـودم کہ اینقـــدر تنهاست !.!.!.!



خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۱۱
عابر سپیده(عابر با قدم های لرزان)

وقتی نیستی انگار هیچکس نیست

سَرَم شلوغ است اما دلم گرم توست

چنان گرم تو که گاهی خودم را فراموش میکنم

و این نبودن هایت چقدر ارزش حضورت را به رخم میکشند

به قول سعدی :

دل و جانم به تــو مشغول و ، نظر در چپ و راست

تا ندانند حریفان که تو منظور منی

دیگران چون بروند از نظر ، از دل بروند

تو چنان در دل من رفته ، که جان در بدنی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۱۳
عابر سپیده(عابر با قدم های لرزان)

دلتنگم ...!

همین ...

و این نیاز به ...

هیچ زبان ...

شاعرانه ای ندارد ...!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۲۰
عابر سپیده(عابر با قدم های لرزان)

غریب آشنای من! لحظاتم بی تو سرد استـــ و تاریکـــ و آتشی کهـ در وجودمـ از نبودنتــ شعلهـ ور شدهـ استـــ نیز مرا گرمــ نمی کند....

درد مرا دستهای تو مرهمـ استـــ بیا تا با وجود تو این سرما را تحملـــ کنمــ....

 مرا نگاه تو بس است تا اتش وجودمــ را خاموشــ کنمــ، مرا زمزمه های تو نیاز استـــ تا صدای پراندوه سکوتـــ را از یاد ببرم

تورا سخت دلتنگم.برگردتروخدا برگرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۳۴
عابر سپیده(عابر با قدم های لرزان)

گاهی

دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...!!

گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید

فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ...

گاهی..!


پشیمانی از کرده و ناکرده ات...

گاهی دلت

نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای

فردا نداری و حال هم که...

گاهی فقط دلت

میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری وگوشه ای

گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط"

نگاه کنی...

گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت

تنگ می شود...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۱۶
عابر سپیده(عابر با قدم های لرزان)

چه باشه چه نباشه ، محبت سر جاشه / چه داری چه نداری ، تو عزیز روزگاری .



خدایا دلتنگم، خدایا اون دختر تمام عشق منه  حالش خوب نیست و ناراحته کمکش کن شادابش کن خوب خوبش کن می دونی که تحمل اذیت شدنش و ناراحتیش رو ندارم دلم می خواد همیشه بخنده همیشه شاد باشه خدایا کمکش کن، نذار ادم های اطرافش اذیتش کنن حتی اگه اون ادم اطرافش خودم باشم.نذار ناراحتی هاش بمونه زود برطرفش کن خدا جونم کنار عشقم باش خداجون عشقمو تنها نذار خدا جونم من توکلم به خودته ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۳۷
عابر سپیده(عابر با قدم های لرزان)
من نمی تونم با متن های زیبا دوست داشتنمو ابراز کنم و از دلتنگیم بگم من خودمم با روش حرف زدن خودم با همین نحوه نوشتن ، با همین ادبیات ساده و بی ریا می گویم دوستش دارم می گویم که تحمل زندگی بدون او برایم دشوار و ناشدنیست. سر تاپایم ترس فرا گرفته منی که تا حالا از چیزی نترسیدم ولی الان ترس از دست دادن عشقم منو فرا گرفته که توان انجام کار رو از من گرفته تمرکزی دیگر روی کارهام ندارم چی میشد کنارم بود چی میشد کنارش می بودم اگه بود برای خوشبخت کردنش برای خوشبخت کردن خودم و برای خوشبختی هر دو مون برای ساختن زندگیش برای ساختن زندگیم برای ساختن زندگیمون زمین و زمان رو به هم می دوختم اگه کنارم بود و کنارش بودم دیگه هیچی نمی تونست منو بترسونه و قدم هام رو سست، بودنش باعث استوار بودنم میشد باعث محکم بودنم میشد. خدایا از خودت خواستمش اومدم دم درخونت ناامیدم نکنیا این بندتو ناامید نکنیا خدااااااا.


خدایااااااااااااااااا قسمت دادم ناامیدم نکن


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۰۶
عابر سپیده(عابر با قدم های لرزان)

زیـــــــرِ آوارِ دلـتــنــگـــی

لــه شـــدن هـــم

عــــالمـــی دارد!!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۳۳
عابر سپیده(عابر با قدم های لرزان)